تاريخ : شنبه 18 خرداد 1392برچسب:, | 15:25 | نویسنده : علي كريمي

بجاي گلي كه فردا بر قبرم نثار ميكني

امروز باشاخه گلي كوچك يادم كن

به جاي سيل اشكي كه فردا بر مزارم ميريزي

امروز باتبسمي شادم كن

به جاي متن هاي تسليتي كه فردا برايم مينويسي

امروز با پيغام كوچك تري خوشحالم كن

من امروز بهت نياز دارم نه فردا……….

09138979781.09137095346.09399844119.09103532633

09138979781.09137095346.09399844119.09103532633 



تاريخ : شنبه 11 خرداد 1392برچسب:, | 23:1 | نویسنده : علي كريمي

حالمان بد نیست کم غم می خوریم/کم که نه ! هر روز کم کم می خوریم

آب می خواهم سرابم می دهند / عشق می ورزم عذابم می دهند

خود نمی دانم کجا رفتم به خواب / از چه بیدارم نکردی آفتاب ؟؟؟؟؟؟؟؟

خنجری بر قلب بیمارم زدند / بی گناهی بودم و دارم زدند

 دشنه ای نامرد بر پشتم نشست / از غم نامردمی پشتم شکست

........................................

...................................

.........................

.................

............

......

.

.

 



ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 24 ارديبهشت 1392برچسب:, | 12:12 | نویسنده : علي كريمي

هر عملي كه انجام مي دهيم و هر حرفي كه مي گوييم به ما بازمي گردد اما نه به گونه اي كه انتظارش ر داشتيم............



تاريخ : شنبه 21 ارديبهشت 1392برچسب:عاطفي عاشقانه, | 22:45 | نویسنده : علي كريمي

اگر در اولين قدم موفقيت نصيب ما مي شد سعي و عمل ديگر معني نداشت.



تاريخ : جمعه 20 ارديبهشت 1392برچسب:, | 12:19 | نویسنده : علي كريمي

هميشه دليل شادي كسي باش نه شريك شادي او.



تاريخ : پنج شنبه 19 ارديبهشت 1392برچسب:عاطفي عاشقانه, | 9:49 | نویسنده : علي كريمي

هميشه شريك غم كسي باش نه دليل غم او.

 



ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 18 ارديبهشت 1392برچسب:بيوگرافي, زندگي نامه خرم سلطان ابراهيم سلطان سليمان و,,,,,,,,,,,,, | 18:53 | نویسنده : علي كريمي

 


در قسمت های  آخر این سریال سلطان سلیمان می میرد.ابراهیم به دست سلطان سرش بریده می شود.الکساندرا(خرم سلطان) یک دختر دیگر هم بدنیا می آورد.پسرش نیز بزرگ می شود و آماده پادشاهی می شود.همچنین ابراهیم صاحب دو فرزند نیز می شود.بعد از سالها هم والد سلطان به بیچارگی می افتد........................





ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 18 ارديبهشت 1392برچسب: , | 13:54 | نویسنده : علي كريمي

قرار نيست هر كسي شما را دوست بدارد ، ولي شما ميتوانيد هر كسي را دوست بداريد.



تاريخ : چهار شنبه 4 ارديبهشت 1392برچسب:, | 15:23 | نویسنده : علي كريمي

بیوگرافی توپراک 

 نام اصلی توپراک سلن سویدار (Selen Soyder) است.

او در تاریخ 26 دسامبر سال 1986 میلادی (جمعه 5 دی 1365 شمسی) در شهر ازمیر کشور ترکیه متولد شد.



ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 4 ارديبهشت 1392برچسب:, | 15:22 | نویسنده : علي كريمي

مقامات برزیل گربه سفید رنگی را در برزیل دستگیر کردند که ابزار فرار از زندان با نوار چسب به بدنش وصل شده بود به گفته مقامات این زندان زندانیان از این ابزار برای فرار از زندان یا ارتباط با جنایتکاران استفاده می کردند.گفته شده که این گربه سفید در هنگام عبور از در اصلی زندان به دام نیروهای امنیتی افتاده است.



ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 4 ارديبهشت 1392برچسب:, | 15:20 | نویسنده : علي كريمي
تاريخ : چهار شنبه 4 ارديبهشت 1392برچسب:, | 15:16 | نویسنده : علي كريمي

ازدواج يك پيرمرد90 ساله بايك دختر 15 ساله در عربستان در ازای مهریه سنگین، باعث محکومیت ها و انتقادهای شدید از سوی گروه ها و فعالان در رسانه های اجتماعی و حقوق بشری این کشور شده است................................................................................



ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 4 ارديبهشت 1398برچسب:, | 13:4 | نویسنده : علي كريمي

سلام به تمامي دوستان گلم كه بهم سر ميزنند

اگر مايل هستيد منو با عنوان خفن ترين مطالب و آدرس www.alikarimi1410.lxb.ir لينك كنيد و آدرس و عنوان خودتون و تو لينك هوشمند ثبت كنيد ممنون.



تاريخ : چهار شنبه 4 ارديبهشت 1392برچسب:, | 13:2 | نویسنده : علي كريمي

در زیر نقاشی های قدیمی خرم سلطان یا روکسلنا را مشاهده می کنید.البته باز هم واقعیت به تصویر کشیده نشده، زیرا زمان عثمانی حتی چشمهای زنان دربار را کسی نمی دید جز سلطان!

خرم سلطان واقعی این شکلی بود! +عکس

خرم سلطان

 

خرم سلطان واقعی این شکلی بود! +عکس

خرم سلطان

خرم سلطان واقعی این شکلی بود! +عکس

نقاشی خرم سلطان

خرم سلطان واقعی این شکلی بود! +عکس

نقاشی خرم سلطان

خرم سلطان واقعی این شکلی بود! +عکس

نقاشی خرم سلطان

خرم سلطان واقعی این شکلی بود! +عکس

سلطان سلیمان و خرم سلطان

خرم سلطان واقعی این شکلی بود! +عکس

سلطان سلیمان و خرم سلطان

خرم سلطان واقعی این شکلی بود! +عکس

عکس خرم سلطان

خرم سلطان واقعی این شکلی بود! +عکس

عکس خرم سلطان

خرم سلطان واقعی این شکلی بود! +عکس

عکس خرم سلطان

منبع:ابران گراند



تاريخ : سه شنبه 3 ارديبهشت 1392برچسب:, | 20:35 | نویسنده : علي كريمي

باعرض سلام

چند روزي بود كه با مشكلاتم وقتام و بپايان ميرسوندم بهمين خاطر نميتونستم بوبم رسيدگي كنم از دوستاني كه در اين مدت بهمسرزدن و نظر گذاشتم و من نتونستم جواب بدم عذر خواهي ميكنم..................



تاريخ : جمعه 11 اسفند 1391برچسب:, | 12:42 | نویسنده : علي كريمي

زن ذلیل ترین مردهای دنیا را بشناسید / عکس

زن ذلیل ترین مردهای دنیا را بشناسید / عکس

زن ذلیل ترین مردهای دنیا را بشناسید / عکس

منبع:ايران گراند


تاريخ : پنج شنبه 19 بهمن 1391برچسب:, | 19:34 | نویسنده : علي كريمي

یک پدر 47 ساله به جرم داشتن سه بچه از دختر خود زندانی شد.دیروز مردی که مانند یک شوهر با دختر بی پناه خود زندگی می کرد و از او صاحب سه فرزند شده بود

 

براي مطالعه ي ادامه ي متن ،به ادامه مطلب برويد////



ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 19 دی 1391برچسب:, | 20:43 | نویسنده : علي كريمي

درد یک پنجره را پنجره ها می فهمند......

معنی کور شدن را گره ها می فهمند.........

سخته بالا بروی ،ساده بیایی پایین.......

قصه تلخ مرا سرسره ها می فهمند....

یک نگاهت به من آموخت که در حرف زدن،

چشم ها بیشتر از حنجره ها می فهمند.....

افسوس که نگاهت را پنهان کردی.....

وتو به من یا د دادی که آرزوهایم را پنهان کنم و

درسوگ نرسیدن به آنها فقط سکوت کنم



تاريخ : پنج شنبه 18 آبان 1391برچسب:, | 14:56 | نویسنده : علي كريمي

 

یکی بود یکی نبود!

غیر از خدا هیچکس نبود!

روزی بود و روزگاری پسری بود که همیشه دعا میکرد که خدا دلش واز غم و غصه نجات بده.

از خدا میخواست که دلش و از یه عشق پر کنه شب و روز توی همین فکر بود همیشه دعاش به درگاه خدا این بود که خدا یه دختر خوشگل رو سر راهش قرار بده و مهر اونو به دل اون دختر بندازه تا روحشون باهم یکی بشه و پسر قصه ما از تنهایی دربیاد.

سالیان سال بود که دعاهاش هیچ اثری نداشت و به آرزوش نمیرسید.

خیلی احساس پوچی میکرد، دیگه همه چیز براش بیرنگ و عادی شده بود، دیگه همه چیز دلش و زده بود از هیچ چیز خوشحال نمی شد، همه روز ها براش تکراری شده بود تا اینکه زد و یک شب توی خواب یه دختر خوشگل و قشنگ ودید که بهش لبخند میزد..............................

(پسر قصه به دختر رویا گفت:

ـــ چی میشد اگه مال من میشدی؟

(دختر رویا باز بهش خندیدJJJJ

(پسر قصه که تازه کمی دل و جرأت پیدا کرده بود دوباره گفت:

ـــ میای دلامون و باهم یکی کنیم؟؟؟

(دختر رویا گفت:

ـــ برای اینکه دلا یکی بشه باید عاشق بود...

(پسر قصه گفت:

ـــ چی میشد اگر تو عاشق من بودی؟L

من میتونم باعشق یه خونه بسازم به بزرگی آسمون ها، یه باغ براش درست کنم اندازه تموم جنگل های دنیا!!!!!!!!!!!!

وسط باغش یه حوض میسازم اندازه تموم دریا ها اون وقت توی اون حوض از عشق خودم میریزم تا پر از ماهی های قشنگ بشه و همشون اسم تورو صدا بزنندJ!

(دختر رویا خندید وگفت:

ـــ مگه میشه تو با عشق این کارا رو بکنی؟

عشق هیچوقت تنها نمیآد همیشه غم و عشق باهم میان!!!!

وقتی هم که میان نمیذارن تو اون خونه و حوض و بسازی.

(پسر قصه گفت:

‌ـــ من سر غم و با همون سنگای خونه میشکونم!!!

(دختر رویا گفت:

ـــ اونوقت سنگای اون خونه همرنگ خون میشن!!

(پسر قصه گفت:

ـــ من با شاخه های درخت های باغ غم و میزنم تا بره!!!

(دختر رویا گفت:

ـــ اونوقت از غم تمام برگای درختا زرد میشن و میریزن و خشک میشن!!!!!!

(پسر قصه گفت:

ـــ من غم و توی حوض خفه میکنم تا دیگه ما رو اذیت نکنند!!!

(دختر رویا گفت:

ـــ اونوقت آب حوض بوی غم میگیره و همه ی ماهی ها میمیرن و دیگه نمیتونند اسمم و صدا بزنندLLLL!!!

....

......

..........

..............

...................

.......................

...........................

حالا بنظر شما پسر قصه چیگفت؟؟؟



تاريخ : چهار شنبه 3 خرداد 1391برچسب:, | 8:17 | نویسنده : علي كريمي



تاريخ : شنبه 23 ارديبهشت 1391برچسب:, | 8:9 | نویسنده : علي كريمي


 

یادت باشه عزیزم،دوست دارم همیشه

 

تو گفتی با نور عشق،زندگی زیبا میشه

 

یادت باشه دلم رو به دست تو سپردم

 

این عشق اسمونی رو هرگز ازیاد نبردم

 

یادت باشه که عشقم ازروی بچه گی نیست

 

دوست دارم می دونی ازروی سادگیم نیست

 

یادت باشه که گاهی فکر شقایق باشی

 

برای من که عاشقم یه یار عاشق باشی

 

یادت باشه همیشه کنار من بمونی

 

کنار تو خوشبختم دلم می خواد بدونی

 

یادت باشه که می خوام برای تو بمونم

 

تا همیشه تا ابد ازتو بگم وازتوبخونم

 

یادت باشه که باتوهمیشه صادقم من

 

اگه برات می میرم بدون که عاشقم من

 

یادت باشه دلم رو هرگز به بازی نگیری

 

دست منو که عاشقم به گرمی عشق بگیری

 

یادت نره که گفتم دوست دارم عزیزم

 

بهار عاشقیمونو به زیر پات می ریزم



تاريخ : پنج شنبه 14 ارديبهشت 1391برچسب:, | 12:37 | نویسنده : علي كريمي

كنارم هستي و اما دلم تنگ ميشه هر لحظه

  خودت مي دوني عادت نيست فقط دوست داشتن محضه

      كنارم هستي و بازم بهونه مي گيرم

            مي گم واي چقدر سرده ميام دستات و ميگرم

               يه وقت تنها نري جايي كه از تنهايي ميميرم

                   از اينجا تا دم درهم بري دلشوره ميگيرم

                        فقط تو فكر اين عشقم تو فكر بودن باهم

                            محال پيش من باشي برم سرگرم كاري شم

                               ميدونم يه وقتايي دلت ميگيره از كارم

                                    روزايي كه هواسم نيست بگم خيلي دوست دارم

                              تو هم مثل مني انگار از اين دلتنگيا داري

                         تو هم از بس من و ميخواي يه جورايي خود آزاري

                     كنارم هستي و انگار همين نزديكياست دريا

           مگه موهات و واكردي كه موجش اومده اينجا

     قشنگه رد پاي عشق بيا بي چتر زير برف

اگه حال منو داري ميفهمي يعني چي اين حرف

 



تاريخ : شنبه 9 ارديبهشت 1391برچسب:, | 22:45 | نویسنده : علي كريمي

معلم تو اي شمع گيتي فروز

شب جهل از يومن تو گشت روز

تو حرف الف تا ي آموختي

تو شمع خرد را بيافروختي

تمناي هستي است در هست تو

كليد بهار است در دست تو

بهاري ترين باغ دنيا كلاس

شود با حضورت پر از عطر ياس

پيشاپيش روز معلم را به تمامي معلمان تبريك عرض ميكنم



تاريخ : دو شنبه 4 ارديبهشت 1391برچسب:, | 20:27 | نویسنده : علي كريمي

عشق یعنی با پرستو پر زدن


         عشق یعنی آب بر آذر زدن


                   عشق یعنی سوز نی آه شبان


                            عشق یعنی معنی رنگین کمان


                                     عشق یعنی با گلی گفتن سخن


                                              عشق یعنی خون لاله بر چمن


                                      عشق یعنی شعله بر خرمن زدن


                             عشق یعنی رسم و دل برهم زدن


                    عشق یعنی یک تیمم یک نماز


          عشق یعنی عالمی راز و نیاز


عشق یعنی چون محمد پا به راه


       عشق یعنی همچو یوسف قعر چاه


               عشق یعنی بیستون کندن به دست


                        عشق یعنی زاهد اما بت پرست


                                 عشق یعنی همچومن شیدا شدن


                                          عشق یعنی قلــه و دریا شدن


                                 عشق یعنی یک شقایق غرق خون


                       عشق یعنی درد ومحنت دردرون


              عشق یعنی یک تبلور یک سرود


   عشق یعنی یک سلام و یک درود



تاريخ : یک شنبه 3 ارديبهشت 1391برچسب:, | 22:8 | نویسنده : علي كريمي

تا که بودیم نبودیم کسی


کشت ما را غم بی هم نفسی


تا که رفتیم همه یار شدند


 خفته ایم وهمه بیدار شدند


قدر آیینه بدانید چو هست


نه در آن وقت که افتاد و شکست



تاريخ : پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:, | 17:43 | نویسنده : علي كريمي

اين هم از يك عمرمستي كردنم

سالها شبنم پرستي كردنم

اي دل زهر جدايي را بخور

چوب عمري با وفايي را بخور

اي دل ديدي كه ماتت كرد و رفت

خنده اي بر خاطراتت كرد و رفت

من كه گفتم اين بهار افسردنيست

من كه گفتم اين پرستو رفتنيست

آه عجب كاري بدستم داد دل

هم شكست و هم شكستم داد دل



تاريخ : یک شنبه 20 فروردين 1391برچسب:, | 19:36 | نویسنده : علي كريمي

تو ستاره ي غريبي تو شكوه باور من

شب عاشقي است يارا بنشين برابر من

تو چه كرده اي كه باتو شده عشق تار و پودم

تو چه كرده اي كه عمري است بي تو در سجودم



تنم از حادثه خسته دلم از غصه شكسته

يه مسافر غريبم راهي يه راه دورم

*****

ناجي شكسته بالم كه تويي تنها نشستي

اي كه واسه خاطر من دل مردم و شكستي

*****

پر بغض و گريه بودم تو رسيدي تا بخندم

واسه پيدا كردن تو دل به جاده ها مي بندم

*****

راهي يه كوله بارم كوله بار عشق و بستم

ديگه از خودم بريدم ديگه از آينه خستم

*****

تويي كعبه ي وجودم دور چشماي تو گشتم

نكن از دلم گلايه بايد از تو مي گذشتم

*****

ميخوام اين عشق قشنگ و از نگاهت پس بگيرم

نميخوام مثل پرنده توي اين قفس بميرم

*****

اي نگاه آبي ناز كاش تو مهربون نبودي

ميون اين همه آدم تو يه همزبون نبودي

*****

لحظه ي گذشتن از تو آخرين لحظه ي ديدار

واسه تو از تو گذشتم همين و ميگن يه ايثار

*****



تاريخ : سه شنبه 15 فروردين 1391برچسب:, | 23:45 | نویسنده : علي كريمي

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.
رمز را وارد كنيد


ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 2 فروردين 1391برچسب:, | 22:7 | نویسنده : علي كريمي

تو هموني كه من خوابشو ديدم

تو هموني كه ميخوام براش بميرم

تو همون فرشته اي از جنس آدم

تو واسم نشونه از خداي عالم

تو هموني كه تو خندهام شريكي

توي درد و غصه هام واسم طبيبي

توهمون روياي پاكي

كه توي شبهاي من بود

تو يه قطره از خدايي

توهمون بودي و هستي

كه ميخوام براش بميرم

از خدا خواستم هميشه

پيش تو آروم بگيرم

تو واسم دنياي عشقي

تو تموم لحظه هامي

تازه ميشه روح وجونم

وقتي كه تو پا بپامي

از خدا ميخوام هميشه

كه كنار تو بمونم

شمع باش پروانه ميشم

تا كنار تو بسوزم

وقتي چشمات گريه ميكرد

آرزوم بود كه بميرم

كاش بودم كنارت اي گل

تا كه دستات و بگيرم

 



تاريخ : سه شنبه 1 فروردين 1391برچسب:, | 18:11 | نویسنده : علي كريمي

 

همه ميگن كه تورفتي

همه ميگن كه تونيستي

همه ميگن كه 2باره

دل تنگم وشكستي

*****************

چجوري دلت مي اومد

من و اينجوري ببيني

با 3تاره ها چه نزديك

من و تودوري ببيني

همه گفتن كه تورفتي

ولي گفتم كه دروغه

****************

همه ميگن كه عجيبه

اگه منتظر بمونم

همه حرفاشون دروغه

تا ابد اينجا ميمونم

بي تو و اسمت عزيزم

اينجا خيلي سوت و كوره

ولي خوب عيبي نداره

دل من خيلي صبوره

**************

جونم به نگاش جون گفته بود

يه روز كه نميديدمش

مثل قناري تو قفس پرپر ميزدم

خودم و ميزدم به در و ديوار

صدام جون گرفته بود

ترانه هام يه خوني توش دميده بود

هر روز كه پيش ميرفت

دلم بيشتر فرمون ميداد

كه بايد يه كاري بكنم

رفتم كه كار و يه سره كنم

و باهاش يه قرار بزارم واسه ي همه عمر

...........................................

*********************

همه ميگن كه تونيستي

همه ميگن كه تو مردي

همه گن كه تنت رو

به فرشته ها سپردي



تاريخ : دو شنبه 29 اسفند 1390برچسب:, | 18:21 | نویسنده : علي كريمي

من احساسيم درك من مشكله

عجيبم  با هر چي بجز فاصله

يه وقتايي كه پرت و ناراحتم

نبايد برنجي كه كم صحبتم

هميشه باهام سرد بودن همه

يكم خوبيم دارم اما كمه

پر از عشق پاك و بي منتم

باهام خوب باشي باهات راحتم

اگه پا به پام راه بياي بي دريق

صبوري كني و پريشون نشي

بتوني بموني قسم مي خورم

كه از اعتمادت پشيمون نشي



تاريخ : دو شنبه 29 اسفند 1390برچسب:, | 17:47 | نویسنده : علي كريمي

 

دلت شاد و لبت خندان بماند

برايت عمر جاويدان بماند

خدارا ميدهم سوگند بر عشق

هر آن خواهي برايت آن بماند

بپايت ثروتي افزون بريزد

كه چشم دشمنت حيران بماند

تنت سالم سرايت سبز باشد

تمام فصل سالت عيد باشد

چراغ خانه ات تابان بماند

پيشاپيش سال 91 بر همگان مبارك باشد



تاريخ : پنج شنبه 25 اسفند 1390برچسب:, | 23:21 | نویسنده : علي كريمي

 

يادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد

طلب عشق ز هر بي سر و پايي نكنيم

 

9138979781

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.
رمز را وارد كنيد


ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه 22 اسفند 1390برچسب:, | 21:24 | نویسنده : علي كريمي

پيشاپيش فرارسيدن روز باستاني چهارشنبه سوري به همه ايرانيان تبريك عرض مينمايم!!!

با ياد سرخي گونيه هايت.....

درخشش چشمانت.....

سوزانندگي لبهات.....

داغي عشقت.....

از رو آتيش ميپرم.....

دوست دارم آتيش پاره

چهار شنبه سوري مبارك

تام كروز ،نيكلاس كيج ، جنيفرلوپز، رابرت دنيرو، ياني، ديويد كاپر فيلد، آنتوني رابيز ،خود

من و بقيه ستارگان جهان ازت خواهش ميكنيم چهارشنبه سوري مواظب خودت باشي!!!

چهار شنبه سوريه نيا پايين ميسوزي

.............

............

..........

........

.....

....

...

..

.

چيه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

توقع  داشتي اينجا آتيش باشه بسوزي؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 چهارشنبه سوري نزديكه يه وقت نري از رو آتيش بپري.

...................

.............

.............

...........

.........

.......

......

......

....

آخه تجربه ثابت كرده جيگر كه بره رو آتيش زود كباب ميشه

سلام چهارشنبه سوري جايي قرار نذاري كار واجب باهات دارم آخه آتيش كم داريم

آتيش پاره!!!!!!!!

چهارشنبه سوري هر آتيشي كه ديدي به ياد قلب منم باش آخه از دوريت بدجور آتيش گرفته!!!!!!!!

GetBC(26);

تاريخ : دو شنبه 22 اسفند 1390برچسب:, | 20:54 | نویسنده : علي كريمي

اومده تو اتاق، قاب عکس رو دیوار و دیده میگه: وای داداشته؟؟؟ میگم: آره. میگه: عکسشه؟؟؟ میگم پـَـ نـَـ پـَـ خودشه، گذاشتمش رو دیوار با دمپایی کوبیدم رو صورتش، چسبیده به دیوار

***************************

با دوستم داریم میریم سمت ماشینم. دستم خورد رو دزدگیر، صداش دراومد. دوستم میگه: تو زدی دزدگیرو؟؟ میگم: پـَـ نـَـ پـَـ ماشینم شناخته منو، خوشحاله، داره صدام می کنه!

***************************

شب میام خونه به مامانم مـیگم : مامان بالاخره دختر رویاهامو دیدم!  با تعجب میگه: امروز؟ میگم : پـَـ نـَـ پـَـ فردا ، فقط خـواستم زودتر بگم خوشحالت کرده باشم

 

***************************

دارم با یكی از بچه ها كل كل میكنم سر اینكه پ ن پ كی قشنگتره یكی دیگه اومده میگه شما پـَـ نـَـ پـَـ نویسید؟ ما هم با هم گفتیم: پـَـ نـَـ پـَـ ما پـَـ نـَـ پـَـ خونیم شما هم نویسنده

***************************

تو یاهو مسنجر دارم چت میكنم،بابام اومده میگه داري چَت میكنی؟میگم پـَـ نـَـ پـَـ دارم چِت میكنم

***************************


به خانمم میگم غذا چیه؟ میگه گرسنته؟میگم آره،میگه آره و زهر مار واست موقعیت پـَـ نـَـ پـَـ ایجاد میكنم استفاده نمیكنی،گفتم دِ نـَـ دِ یعنی شما رو ضایع كنم گفت: پـَـ نـَـ پـَـ برو رئیس سازمان بین الملل رو مسخره كن

***************************


داشتم كتاب درسیمو میخوندم،رفیقم میگه چیكار میكنی،میگم دارم واسه كنكور میخونم،میگه میخوای بری دانشگاه،میگم : پـَـ نـَـ پـَـ میخوام برای محكم كاری دوباره برم دبستان تا پایم حسابی قوی بشه

***************************


20
تا پـَـ نـَـ پـَـ جدید و خیلی توپ دارم اما 19 تاش یادم رفته یكیشو هم نمیگم بمونی تو خماریش

***************************


یه معما؟ اون چیه كه خیلی باحاله،خیلی هم خنده داره،خیلی هم طرفدار داره،نویسندش هم خیلی آدم باحالیه؟ (اصلا فكر نكنی یه وقت پـَـ نـَـ پـَـ باشه ها)

***************************

رفتیم خونه خالم یه رون مرغ برداشتم. شوهر خالم میخواد توجه همه رو به من جلب کنه. میگه پسر داری مرغ میخوری؟ گفتم پـَـ نـَـ پـَـ پاشو گرفتم تا 30 ثانیه دیگه خاکش میکنم

***************************

ساعت 4 صبح بابام حالش خورده به هم باید ببرمش دکتر. زنگ زدم به تاکسی سرویس میگه ماشین میخواین؟ میگم پـَـ نـَـ پـَـ زنگ زدم برای نماز صبح خواب نمونید التماس دعا

***************************

افتادم دنبال دزده. یکی میگه دزده که میخوای بگیریش؟ گفتم: پـَـ نـَـ پـَـ داریم دوی ماراتون شهری انجام میدیم

***************************

از بیرون اومدم دفتر پشت میزم نشستم آبدارچیمون میگه بریزم برات؟ میگم چایی ؟ میگه پـَـ نـَـ پـَـ قر کمر

***************************

به بابام میگم موجودی حسابت چقدره؟ میگه: پول میخوای؟ پـَـ نـَـ پـَـ می خوام ببینم چقدر دیگه با بیل گیتس فاصله داریم!

***************************

روی نیمكت توی پارك روزنامه دستمه اومده میگه روزنامه میخونی؟ گفتم: پـَـ نـَـ پـَـ سبزی خریدم نمیدونم لای كدوم صفحه گذاشتمش

***************************

داشتیم یکی از این سریالهای دوبله شده خارجی با مامانم میدیدیم، یهو یکیشون گفت پـَـ نـَـ پـَـ. . من زدم زیر خنده.  مامانم: این پـَـ نـَـ پـَـ. بین المللیه؟ پرسیدم یعنی چی بین المللیه؟ گفت یعنی همه می دونن؟ گفتم: پـَـ نـَـ پـَـ.، یه رازه فقط من و شما می دونیم!

***************************

مسئول آموزش دانشکده (بعده 7 ترم چشم تو چشمی) میپرسه: ترمه 7ی؟ میگم پـَـ نـَـ پـَـ قراره سال دیگ قبول شم

***************************

رفتم نونوایی بربری، میگم 4 تا بربری با یه نایلون بدین، میگه میبرین؟ پـَـ نـَـ پـَـ همین جا میخورم

***************************

گدا میره در خونه‌ی یه پیرزنه. پیرزنه عصبانی میاد دم در و میگه باز اومدی گدایی؟ گدا هم بر میگرده میگه : پـَـ نـَـ پـَـ اومدم خواستگاری

***************************

دخترم زیپ کیفش خراب شد برده درستش کنه. آقاهه میگه خرابه ؟ دخترم (10 سالشه) میگه پـَـ نـَـ پـَـ دلش گرفته بود گفتم بیارمش بیرون شما رو ببینه کمی دلش باز بشه!!!!

***************************

پسر عموم رفته تو حس میگه یعنی اینهمه نعمتو خدا افریده!!! بعد خواهرش که 8 سالشه میگه پـَـ نـَـ پـَـ من آفریدم!!!



تاريخ : یک شنبه 21 اسفند 1390برچسب:, | 17:2 | نویسنده : علي كريمي

داشتم واسه دختر خالم تعریف میکردم رفتم بلیط بگیرم دیدم یه صف نجومی جلو در وایستاده.  یهو دوستمو دیدم اول صفه. دختر خالم میگه دادی اون بگیره؟ پـَـ نـَـ پـَـ یه آن یاد تو افتادم که نکنه بخاطر رعایت نکردن حق دیگران دعوام کنی، رفتم ته صف واستادم

***************************

سر کلاس استاد یه سوالی پرسید گفت : کی جوابشو میدونه؟ منم دستم رو بلند کردم . گفت شما میدونید؟ گفتم: پـَـ نـَـ پـَـ میخواستم بگم رو من حساب نکنین چون نمیدونم

***************************

رفتم کلی فروشی به یارو میگم اقا یه 20 تا ازین جارو دسته بلندا میخوام. میگه واسه فروش میخوای ؟ پـَـ نـَـ پـَـ مدرسه جادوگری زدیم میخوام ببرم واسه بچه های ترم 1

***************************

طرف با دوست دخترش نشسته یكدفعه باباش میبینش !؟  میگه : تویی پسرم !؟  میگه : پـَـ نـَـ پـَـ  من یه پرندم آرزو دارم تو باغم باشی ....

***************************

به موبیل فروش میگم قاب گوشیمو عوض کن میگه الان؟ پـَـ نـَـ پـَـ ساله دیگه. میگه کامل عوض کنم ؟  میگم پـَـ نـَـ پـَـ نصفشو الان نصفشم همون ساله دیگه

***************************

پسره : دانشگاه میری؟! دختره: پـَـ نـَـ پـَـ نشستم تو خونه آشپزیو خانه داری یاد بگیرم فردا شوهر کردم به ننه بابام فحش ندن!

***************************

دوستم گفت: اگه با گوشی برم تو اینترنت از دوستم گفت: اگه با گوشی برم تو اینترنت از شارژم کم میشه؟ گفتم: پـَـ نـَـ پـَـ از ذخیره ارزی کشورهای عضو اپک کم میشه

***************************

واسه دوستم عکس ایمیل کردم زنگ زدم میگم فرستادمش واست . میگه یعنی الان تو ایمیلمه؟ پـَـ نـَـ پـَـ الان دم در خونتونه ولی دستش به زنگ نمیرسه درو بزن بیاد بالا

***************************

مامانم زنگ زده میگه کجایی؟گفتم با بهروز رفتم بازار. گفت: بهروز رفیقت؟؟ گفتم: پـَـ نـَـ پـَـ سس مایونز بهروز

***************************

رفتم کفش بخرم یه کفش پوشیدم خوشم اومده میگم همینو میخوام فروشنده میگه اون لنگشم بدم میگم پـَـ نـَـ پـَـ بده پسر حاکم پیدام کنه

***************************

داره با سرعت 150 تا میره. بهش میگم آروم برو اینجا دوربین داره .میگه دوربین كنترل سرعت؟ پـَـ نـَـ پـَـ دوربین عكاسی گذاشتن از ماشینا عكس میگیرن میذارن تو فیسبوك تگ هم میكنن. آروم برو عكسمون خوب بیفته

***************************

تو اوتوبان گشت نا محسوس یه ماشینو گرفته بود.راننده ماشینه به پلیسه میگه :می خای جریمم كنی؟ پلیسه میگه: پـَـ نـَـ پـَـ بادو تا همكارام میخاستیم حكم بازی كنیم یه یار كم داشتیم گفتیم مزاحم شما بشیم

 

 

***************************

ساعت 5 میگم خسته نباشید خداحافظ... میگه تشریف می برید؟ پـَـ نـَـ پـَـ تشریف میارم می خواستم ببینم حواست هست

***************************

رفتم مغازه میگم آقا چنته دارین... میگه برای چاه خونتون میخواهی؟ پـَـ نـَـ پـَـ می خوام حل کنم تو آب بخورم صدام باز شه

***************************

یارو گفت دانشگاه سراسری قبول نشدی كه أومدی دانشگاه ازاد؟گفتم پـَـ نـَـ پـَـ پزشكی دانشگاه تهران قبول شده بودم ولی گفتم بیام دانشگاه ازاد كه چرخ اقتصاد بچرخه...

***************************

یه گوسفند خریده بودیم بسته بودیمش به درخت که قربونیش کنیم دختر خالم اومده میگه آخــــــی میخوان این طفلی رو بکشن؟ پـَـ نـَـ پـَـ کار بد کرده بستیمش به درخت درس عبرتی باشه واسه بقیه ی گوسفندا ..

***************************

تو هواپیمام،میز جلو صندلی رو باز کردم مهمانداره می گه می خواین چیزی روش بذارین؟!؟! پـَـ نـَـ پـَـ می خوام مساحت سطحشو اندازه بگیرم، ببینم ریاضیم خوبه یا نه

***************************

دندانپزشكم پرسید: هر شب مسواك میزنی كه دندونات انقدر سالمن؟ گفتم پـَـ نـَـ پـَـ میذارم غذا شبا لای دندونام بمونه كه كرما به جای دندونام ته مونده غذاها رو بخورن دندونام سالم بمونن.

 

***************************

دختره رفته مغازه میگه مایع سفید کننده دارین؟ فروشنده میگه واسه کف دستشور و حموم میخواین؟ دختره میگه: پـَـ نـَـ پـَـ کرم سفید کننده گرونه، میخوام بجاش از این واسه صورتم استفاده کنم !

***************************

دستمال دستمه دارم میزارو تمیز میکنم داداشم میپرسه داری گردگیری میکنی؟؟ گفتم پـَـ نـَـ پـَـ میزا کمبود محبت گرفتن دارم دست نوازش به سرشون میکشم

***************************

لباسامو دارم میزارم تو ماشین رخت شویی... مامانم میگه می خوای لباسارو بشوری؟ گفتم پـَـ نـَـ پـَـ دارم تفاضل شتاب مرکزی ماشین رخت شویی رو با شتاب گرانش زمین موقعی که با ماه و خورشید و زحل تو یه خطه بدست میارم بفرستم برا ناسا...

***************************

سر امتحان به یارو میگم ورقتو بگیر بالاتر ببینمش.میگه میخوای از رو من بنویسی؟ پـَـ نـَـ پـَـ میخوام ببینم اگه خطت خوبه تابلوی مغازه رفیقمو بنویسی.

***************************

زنگ زدم نمایندگی بوتان، گفتم پکیج خونم خراب شده، یکی رو بفرستید واسه تعمیر! یارو می گه پکیجتون بوتانه؟ گفتم پـَـ نـَـ پـَـ  وستینگ هاوس ِ اوریجینال آمریکاست. زنگ زدم نمایندگیش تو آمریکا، اونا گفتن ما سر در نمیاریم، شماره شما رو دادن

***************************

دیروز یه حلزون پیدا کردم به دادشم نشون دادم میگم ببین چه خشکله.میگه اینو از تو باغچه پیدا کردی؟ پـَـ نـَـ پـَـ این حلرزون گوشمه.جاش تنگ بود اون تو آوردمشون بیرون یه نفسی تازه کنه

 

 

***************************

توی سرما منتظر رفیقم وایسادم، از سرما تمام بدنم داره میلرزه، رفیقم با ماشین اومده بقلم شیشه ماشین رو داده پایین (بعد 10 دقیقه تاخیر) میگه سردته؟ میگم پـَـ نـَـ پـَـ پس فردا عروسی داریم دارم رقص عربی تمرین میكنم، خوب میلرزونم یا نه؟ (سامان)

***************************

یارو میگه اسمت چیه؟ میگم اصغر، میگه اِ اصغر آقا شمایی؟ گفتم پـَـ نـَـ پـَـ من اینشتین اومدم ببینم میشناسیم (سامان)

***************************

گرگه میره دم خونه شنگول و منگول زنگ میزنه شنگول میره پای آیفون تصویرى میگه: آقا گرگه، تو یى؟؟؟ گرگه می گه: پـَـ نـَـ پـَـ مادرتونم رفتم تو لباس گرگه تا سورپریزتون كنم.

***************************

سر جلسه امتحان بعد از 20 دقیقه استاد رو صدا کردن اومده میگه سوال داری؟؟؟؟گفتم پـَـ نـَـ پـَـ خواستم به خاطر حسن سلیقتون تو انتخاب سوالات ازتون تشکر کنم و اینگونه شد که قصه امتحان به سر رسید و کلاغ ما عین خر تو گل گیر کرد و به خونش نرسید

***************************

رفتم مطب چشم پزشك به منشیه میگم یه وقت میخوام برا عمل لیزر چشم..! میگه: برا اصلاح دیدتون؟ میگم: پـَـ نـَـ پـَـ پشته قرنیه ام یه دو تا موى زائد در اومده میخوام با لیزر برشون دارین..

***************************

میگه كیفت چه خوشگله از كجا گرفتى؟ میگم عید كه رفته بودیم تركیه از استانبول خریدم. میگه: اِ پس خارج بودى؟؟؟ میگم: پـَـ نـَـ پـَـ پارسال بهار دسته جمعى رفته بودیم زیارت...

***************************

توی آزمایشگاه شیمی بودیم، کارمون تموم شد. دوستم گفت: بریم بیرون؟ دبیرمون گفت: پـَـ نـَـ پـَـ بمونید اینجا نهار پتاسیم کربنات مهمون ما باشید (سارا)

***************************

دارم با دوستم چت میكنم یه حرف زد برگشتم بهش كلی دری وری بارش كردم.  پی ام میده الان با منی اینارو؟ گفتم پـَـ نـَـ پـَـ داشتم با یاهو مسنجر راجع به سرعت اینترنت حرف میزدم و بد و بیراه می گفتم

***************************

دیشب به خانمم گفتم شام بریم بیرون...گفت : گفت آماده شم امشب بریم؟؟؟ گفتم پـَـ نـَـ پـَـ وایسا فردا صبح

تاريخ : سه شنبه 16 اسفند 1390برچسب:, | 16:35 | نویسنده : علي كريمي

نرو.....نرو.....نرو.....نرو.....نرو

تو هم مثل من نميتوني دووم بياري

نرو.....نرو.....نرو.....نرو.....نرو

تو هم مثل من تو غصه كم مياري

نرو.....نرو.....نرو.....نرو.....نرو

تو هم ميپوسي وميميري بي من نرو

توهم تاّون غم ميگيري بي من نرو

نرو.....نرو.....نرو.....نرو.....نرو

تو كه ميدوني من بي تو تو بي من يعني حسرت

تو كه ميدوني بي جواب ميمونه عشق و عادت

تو كه ميدوني كم ميشم

تو كه ميدوني كم ميشي

تو كه ميدوني هم آغوش غم ميشي

نرو.....نرو.....نرو.....نرو.....نرو

بري جواب روزات و چي ميدي؟

حرفاي ما رو تو گوش كي ميگي؟

تو ميدوني توي اين بازي بچه بازي

من و تو هردو بازنده ي اين بازي

نرو كه رفتنت صلاح ما نيست

ببين كه جدايي تو نگاه ما نيست

نرو نزار بگن عشق يعني حسرت

نزار كه اين تمنا بشه نفرت

نرو.....نرو.....نرو.....نرو.....نرو

نرو.....نرو.....نرو.....نرو.....نرو

نرو.....نرو.....نرو.....نرو.....نرو

نرو.....نرو.....نرو.....نرو.....نرو

نرو.....نرو.....نرو.....نرو.....نرو



تاريخ : دو شنبه 15 اسفند 1385برچسب:, | 13:55 | نویسنده : علي كريمي

ياد سهراب بخير آن كه تا لحظه ي خاموش گفت:

تو مرا ياد كني يا نكني من به يادت هستم!



تاريخ : دو شنبه 15 اسفند 1390برچسب:, | 12:0 | نویسنده : علي كريمي

از زندگي هر آنچه كه لياقتش را داريم به ما ميرسد نه آنچه كه آرزويش را داريم



صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 6 صفحه بعد
  • شمیران کوه
  • قالب پرشین بلاگ